نیلوفر که به سمت باد میچرخد / Rüzgarda Salinan Nilüfer

هاندان با کورهان که با او ازدواج کرده یک زندگی معمولی دارد، به دلیل خنثی بودنش دائماً در تلاش است سرگرمی های جدیدی برای خود بیابد، اما نمی تواند در مورد شغل خاصی تصمیم بگیرد. کورهان که این شور و شوق های موقت را بدیهی می داند، ترجیح می دهد نسبت به انتظارات همسرش از حمایت بی تفاوت بماند. آخرین تلاش او نویسندگی است که با تقلید از دوستش شرمین شروع کرد. اما این میل زن که به مرور زمان به حسادت تبدیل می شود، روابط دو خانواده را به هم می زند.

Having reached their 40s Handan and Korhan live a humdrum life in an upper scale neighborhood in Istanbul. Handan tries to keep herself occupied, relentlessly trying on new pastimes, counting on Korhan's support for each one. Korhan, on the other hand, having witnessed too many of her whims, has learned not to make much of them.