کارگردان Stephen Daldry
فیلم روایت پسر نوجوان باهوشی به نام «اسکار شل» است که پس از مرگ پدرش (که به شدت او را دوست داشته و بهم نزدیک بودهاند) در واقعه ۱۱ سپتامبر (که اسکار در روایت خود از آن به عنوان «بدترین روز» "the worst day" یاد میکند) و پس از شرکت در مراسم تدفین پدر که تنها تابوتی خالی به یاد او دفن میشود، خاطراتی که از پدر دارد را با درد و اندوه مرور میکند. از جمله خاطرات جستجوهای اکتشافی که با پدر داشته-بخصوص برای یافتن منطقهای به اسم منطقه ششم که پدر اسکار معتقد بوده این منطقه زمانی در نیویورک وجود داشته ولی سیل آن را نابود کردهاست.پس از گذشت یک سال از حادثه مرگ پدر در حین جستجو در کمد پدرش (که بعد از مرگ وی دست نخورده باقیمانده) و شکستن اتفاقی یک گلدان سفالی آبی رنگ، پاکت کوچکی را در آن پیدا میکند که درون آن یک کلید قرار دارد و روی پاکت نوشته شده «بلک».اسکار که هنوز نتوانسته با مرگ پدر کنار بیاید تصور میکند که یافتن صاحب کلید میتواند او را به پدش نزدیک کند، بنابراین فهرستی ۴۷۲ نفری تهیه میکند از افرادی که با نام بلک در نیورک زندگی میکنند و بدین ترتیب شروع به جستجو برای پیدا کردن قفلی میکند که مربوط به آن کلید باشد ...
De negenjarige Oskar ontdekt in een vaas in een kast een sleutel. De sleutel behoorde toe aan zijn vader, daar is hij zeker van. Maar op welke van de 162 miljoen sloten in New York past hij? Dit is het begin van de zoektocht van Oskar – uitvinder, brievenschrijver en amateur-detective – door de vijf stadsdelen van New York en in de door elkaar gegooide levens van vrienden, familie en volslagen vreemden. Hij komt steeds dichter bij een familiegeheim dat vijftig jaar teruggaat.
زیرنویس فیلم