کارگردان Masud Asadollahi
نویسنده Masud Asadollahi
استودیو Siera Film
مردی، که رئیس شرکتی است، عاطفه را اغفال کرده، اما حاضر به ازدواج با او نیست. مراسم ازدواج عاطفه با جوانی دیگر به هم میخورَد و او که اختلال حواس پیدا کرده، تصمیم میگیرد از خانهٔ پدریاش (غلامحسین) بگریزد. جوان جلنبری به نام علی و دایی رستم به قصد سرقت وارد خانهٔ غلامحسین میشوند. دایی رستم به دام میافتد و غلامحسین درصدد برمیآید که عاطفه را برای حفظ آبرو به مدت یک هفته به عقد دایی رستم درآورَد. عاطفه برای یافتن رئیس شرکت به شمال میرود و علی و دایی رستم مأمور میشوند تا در ازای هفتاد هزار تومان او را به خانهٔ پدر بازگردانند. علی عاطفه را مییابد و عاطفه، وقتی که بار دیگر از طرف رئیس شرکت رانده میشود، به قصد خودکشی میگریزد. علی او را تعقیب میکند و مانعش میشود. آن دو، بعد از ماجراهایی، در طول سفر به هم علاقهمند میشوند. علی عاطفه را به غلامحسین تحویل میدهد و پاداش خود را میگیرد. غلامحسین تصمیم میگیرد دخترش را به لندن بفرستد؛ اما ...
A wealthy man who has a company deceive a naive girl Atefeh (Gogoosh) who thinks he wants to marry her. Atefeh goes to the north of Iran to find the wealthy man. Her father gives Ali (Behrouz Vossoughi) 70000 Tomans to go and returns her back home but a romance is merge between the two youngsters.