غزل / Ghazal

دو برادر : حجت(محمد علی فردین ) و زین العابدین (فرامرز قریبیان ) قرق بان جنگل هستند. و درتنهایی روزگار می گذارنند. دل خوشی آن دو این است که خاطرات سرزمین اجدادی شان کردستان را مرور کنند و روزهای جمعه در شهر با خوش گذرانی خلا تنهایی خود راپر کنند . زین العابدین حجت را تر وخشک می کند و کار آش پزی و رخت شویی و وصله کردن لباس ها را به عهده دارد. آن ها متوجه می شوند که چند نفر مخفیانه درخت های جنگل را قطع می کنند . روزی حجت به دنبال مهاجمان می رود و با غزل(پوری بنایی)، زنی معروفه، به کلبه باز می گردد. زین العابدین به غزل دل می بندد؛ اما حجت نیز در می یابد که گرفتار عشق غز ل شده است . دو برادر تصمیم می گیرند غزل را ازمیان بردارند تا هیچ یک در این معرکه لطمه نبیند...

Two brothers Hojjat and Zein-Ala'bedin are the guards of the jungle and live alone by themselves. One day they are notice that some people are cutting the trees illegally. Hojjat chases them but returns home with a girl her name Ghazal. Zein-Ala'bedin falls in love with her but Hojjat too feels love for Ghazal. To avoid further problems they decide to get rid of the girl. They kill the girl and bury her body in the jungle and then burn their house and run away together.