کارگردان Neil Burger
آیزنهایم فرزند کابینتسازی اتریشی-مجارستانی است که توسط خانوادهای اشرافی برای ساخت قفسه استخدام شدهاست. او در آنجا عاشق سوفی، دوشس دوکنشین تشن میشود و گردنآویز قوطیمانند چوبیای برای او درست میکند که اگر در جهت صحیح چرخانده شود، یک خانهٔ مخفی در آن نمایان میشود که عکس آیزنهایم جوان در آن قرار دارد. از آنجا که سوفی و آیزنهایم از نظرطبقاتی با یکدیگر بسیار فاصله دارند، پدر و مادر سوفی ملاقات آندو را ممنوع کردهاند ولی آنها مخفیانه با یکدیگر دیدار میکنند. آیزنهایم که در نوجوانی شاهد تردستی یک شعبدهباز دورهگرد بوده و از آن زمان شیفتهٔ این کار شدهاست به سوفی میگوید که دوست دارد به چین برود تا اسرار بیشتری از این حرفه را بیاموزد و سوفی به او قول میدهد تا همراهش شود. آن دو در جایی پنهان میشوند ولی درست پیش از رفتن پلیس پیدایشان میکند. سوفی از آیزنهایم میخواهد که هر دویشان را غیب نماید ولی او نمیتواند و هر دو از یکدیگر جدا میشوند.پس از این اتفاق آیزنهایم از آنجا میرود و برای آنکه فوت و فنهای بیشتری را از شعبدهبازی بیاموزد در جهان به مسافرت میپردازد و سرانجام پس از ۱۵ سال به زادگاه خود باز میگردد. او در یکی از نمایشهایش که در حضور ولیعهد لئوپولد انجام میدهد سوفی را میبیند و میفهمد که او به زودی قرار است تا با لئوپولد که فردی بیرحم است ازدواج نماید. سوفی هنوز گردنآویزی که آیزنهایم در جوانی برایش ساخته بوده دارد و هر دو درمییابند که هنوز یکدیگر را دوست دارند و قرار میگذارند تا از کشور فرار نمایند. اما...
In het Wenen van rond 1900 wordt de jonge Edward verliefd op Sophie, een meisje van ver boven zijn stand. In hun jeugd wordt het tweetal uit elkaar gehaald en mogen ze elkaar niet meer zien. Jaren later, als jonge vrouw, gaat Sophie zich verloven met de Weense prins Leopold. Maar dan komt de magische kunstenaar Eisenheim in de stad en weet iedereen te verbazen met zijn geweldige trucs. Als Eisenheim en Sophie elkaar dan na al die jaren weer tegenkomen, slaat de vonk opnieuw over. Leopold vertrouwt hem niet en stuurt inspecteur Uhl op Eisenheim af om hem in de gaten te houden.
زیرنویس فیلم