کارگردان Fereydoun Rahnema
نویسنده Fereydoun Rahnema
کارگردان جوانی نمایشنامهای دربارهی ایمان در دورهی اشکانیان ،هنگامی که ایران میان دو فرهنگ شرق و غرب واقع شده بود،مینویسد تا با همکاریِ یک گروه تئاتری آن را بهاجرا درآورد. عطشِ جستجو در تار و پودِ تاریخ موقعیتی تعارضآمیز برای او فراهم کردهاست. زنی، که با او زندگی میکند، بر آن است که آدمیزاد نمیتواند در این جستجو از دلبستگیهای فرعی دست بردارد. مرد اعتقاد به پروازِ مدام دارد و بر آن است که آدمیان فقط در پرواز همدیگر را میربایند. او با چنین اعتقادی، برای ارزیابی موقعیتِ انسانی خود و سرزمینی که در آن زندگی میکند، دست به کارِ بازسازی و اجرای نمایش میشود؛ اما اعضای گروه با نوشتنِ نامهای در اعتراض به خودکامگیهای کارگردان خواهان عوامپسندکردنِ نمایشنامه و زدودن جنبههای اشرافی از آن میشوند. او و زن، پس از جداشدن از گروهِ نمایشی و صحبت با دوست کارگرشان، که عقیده دارد نمایشنامه باید دربارهی روزگارِ حال باشد، نمایشنامه را بهتنهایی بهاجرا درمیآورند.