کارگردان Reza Fazeli
نویسنده Mehdi Fakhimzadeh | Yoosef Iravani
استودیو Homa cinematic organization
ذوالفقار، موسوم به آقابزرگ، از سفر بازمی گردد. حیدر و برادرش اسماعیل از او استقبال می کنند. ذوالفقار به زینت، خواهر حیدر، علاقه دارد. حیدر در حمایت از دوالفقار رو در روی دار و دسته ی فرهاد و بهرام می ایستد و یکی از آنها را مضروب می کند. حیدر به زندان می افتد و از ذوالفقار می خواهد که مراقب نامزدش مریم باشد. فرهاد، با استفاده از موقعیت، مریم را از پدرش خواستگاری می کند و اسماعیل برای جلوگیری از این وصلت مریم را در خانه شان پنهان می کند. ذوالفقار برای جلوگیری از شایعات با مریم ازدواج می کند، و حیدر با رضایت فرهاد از زندان آزاد می شود تا رو در روی ذوالفقار قرار بگیرد. فرهاد زینت را از حیدر خواستگاری می کند و پس از مخالفت زینت، به عنف، از او هتک حرمت می کند. وقتی زینت به ازدواج با فرهاد رضایت داده مریم با او تماس می گیرد و علاقه ی ذوالفقار به او را فاش می کند. مریم، پس از شنیدن ماجرای رسوایی زینت، ذوالفقار را در جریان می گذارد. فرهاد و همدستانش، از ترس انتقام ذوالفقار، زینت را می ربایند و به تهران می گریزند. از یک سو ذوالفقار و از سوی دیگر حیدر و اسماعیل به دنبال آنها می روند، و...