ژانـر درام
سال 1978 مدت زمان 01:46:00کارگردان Amir Naderi
نویسنده Amir Naderi
استودیو Iran Center for film Industries | Iran Film
سیدنصرالله، که بیش از هشت سال از عمرش را در زندان گذرانده، پس از آزادی درمی یابد که جامعه او را نمی پذیرد. نصرالله باخبر می شود که مادرش سه ماه پیش فوت کرده و فقط تفنگ بادی و تخته ی نشانه اش به جا مانده است. او در کوچه و خیابان، قهوه خانه و خانه های عمومی و خرابه های شهر راه می افتد و سعی می کند آینده ی روشنی برای خود فراهم کند. او در زندان جوراب بافی یاد گرفته؛ اما در کارگاه های سنتی جوراب بافی کاری برای او نیست. بنابراین برای امرار معاش از همان تفنگ بادی و تخته ی نشانه استفاده می کند. با مشارکت یک لوطی انتری و پرده دار در اتاقکی محقر زندگی می کند. وقتی سیدنصرالله به آن دو عادت کرده است پرده دار با زنی بلیت فروش ازدواج و آنها را ترک می کند، و لوطی می میرد و نصرالله با قفس پرنده اش و انتر لوطی تنها می ماند. او یک روز صبح پرنده ی خود را از قفس آزاد می کند و به بیرون شهر می رود و انتر را رها می کند و تفنگ بادی و تخته ی نشانه اش را می فروشد و با پول آن یک بطری مشروب می خرد و...
REQUIEM begins as Nasrollah, just released from prison, returns home to discover that his mother has died while he was incarcerated. Nasrollah hits the streets looking for work, but finding none he resumes his previous life as a street peddler. Casting his lot with two other peddlers, with whom he becomes roommates, for a while Nasrollah seems to achieve once again a sense of community and belonging.