کارگردان Reza Safai
استودیو Mehregan Film
زنی برای تصاحب ثروت شوهرش، که رئیس کارخانه است، درصدد قتل نادختری اش، پروین برمی آید. حمید و احمد، که کارگر کارخانه ی پدر پروین هستند، او را نجات می دهند. حمید، که خود را جوان متمولی معرفی کرده، به تدریج به پروین علاقه مند می شود. پس از روشن شدن موضوع آن دو ازدواج می کنند. پروین اهل شب زنده داری و عیش و طرب است، و پرویز، که خود را جوانی تحصیل کرده معرفی می کند، قصد اغفال پروین را دارد، حمید که فقط به واسطه ی دخترش مریم به زندگی امیدوار است پس از گلاویز شدن با پرویز همراه دخترش همسرش را ترک می کند، و به رانندگی و مسافرکشی رو می آورد. او دوچرخه سواری را با اتومبیل زیر می گیرد و به زندان می افتد. یک زن و احمد، که پس از جداشدن از حمید با بستنی فروشی گذران می کند، از مریم مراقبت می کنند. پس از پنج سال حمید به دلیل کوشش های احمد و دخترش از زندان مرخص می شود. احمد پروین را به دیدار حمید می برد، و...