کارگردان Wolfgang Petersen
این فیلم که براساس یکی از افسانههای بزرگ یونان ساخته شدهاست، در ابتدا بیان میکند که آگاممنون، پادشاه یونان، توانست کشورهای مختلف یونان را با هم متحد سازد. او حرص و طمع زیادی دارد و هدف او تصرف تمام دنیاست. او بیشتر پیروزیهایش را مدیون جنگجوی دلاورش، آشیل (آرکیلیس) (برد پیت) بود، ولی با او بدرفتاری میکرد و همیشه شاه اُدیسیوس (شان بین) واسطه بین آنها میشد. برادر آگاممنون، منلائوس، میخواهد با شهر تروآ صلح کند. شاهزادگان تروآ، هکتور و پاریس به یونان میآیند و در آنجا پاریس و هلن (همسر جوان منلائوس) عاشق هم میشوند، و هنگام بازگشت، پاریس هلن را میرباید و مخفیانه با خود به تروآ میبَرد. وقتی منلائوس از این موضوع باخبر میشود، به برادرش درخواست فتح تروآ را میدهد. آگاممنون هم خوشحال میشود، زیرا بهانهٔ حمله به تروآ را بهدست آوردهاست. او به این منظور از تمام یونان لشکر جمعآوری میکند و ...
Het is 1193 voor Christus. Paris, de prins van Troje, wordt verliefd op Helena, koningin van Sparta, en Helena gaat met hem mee naar Troje, zonder dat haar echtgenoot -koning Menelaos- dat weet. Dit zorgt er voor dat beide koninkrijken in oorlog met elkaar raken. Rond de stad Troje wordt op bloedige wijze met elkaar gevochten. Achilles was de grootste held bij de Grieken, terwijl Hector, de oudste zoon van de koning van Troje, de hoop van de inwoners van zijn stad was.