کارگردان Hassan Mohammad Zade
نویسنده Mehdi Ma'danian
استودیو R.B. Studio
حمید، دانشجوی رشته ی جامعه شناسی، برای نوشتن پایان نامه ی تحصیلی خود، به خانه های عمومی می رود و با شنیدن سرگذشت محترم تصمیم می گیرد، او را از دست نصرت نجات بدهد. محترم معتاد است، و حمید او را در بیمارستان بستری و درمان می کند. سپس او را در یک کارخانه ی ریسندگی استخدام می کند. مختار، رئیس کارخانه، به محترم علاقه مند می شود، و به واسطه ی سرکارگرش عزت، خانه مجللی در اختیارش می گذارد. اما محترم از دست او می گریزد و به حمید پناه می برد. مختار به خواستگاری محترم می رود و با هم ازدواج می کنند. نصرت در ازای دریافت طلب هایش از محترم سفته هایش را به او باز پس می دهد. او و زنی به نام عاطفه تصمیم می گیرند محترم را به عنوان زنی معروفه با مختار روبرو کنند، محترم، که متوجه ی نقشه ی آن دو شده، مختار را از خود می راند.